بريز آب روان
بريز آب روان
نويسنده:امير اكبرزاده
منبع:ماهنامه موعود
منبع:ماهنامه موعود
هوا گرفته، زمين زار زار ميگريد
در ازدحام خزان يك بهار ميگريد
وزيده در همة شهر روح حيله و مكر
و شهر مضطرب و شرمسار ميگريد
تمام كوچه پر از فصل تلخ نامردي است
و خانهام كه به غمها دچار ... ميگريد
درون خانه، گلي غسل داده خواهد شد
زمين، زمان، همه روزگار ميگريد
«بريز آب روان» مَرد خانه ميگويد
و آب ـ مهريهاش ـ بيگدار ميگريد
و دست ميبرد آرام، زير پيراهن
(نگاه دختركي بيقرار ميگريد)
و دست ميكشد آرم روي دست گلاش
و از تورّم دست بهار ميگريد
«بريز آب روان» خون تازه ميبيند
(كه «سينه» خون ز غريبي يار ميگريد)
... و سر به شانه ديوار ميگذارد مَرد
تمام هستي پروردگار ميگريد
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}